مریم رفیعیان- سال تقویمی می گذرد آغاز سال نو را به خیلی ها «تبریک» می گوییم، خیلی ها هم به ما تبریک می گویند. مفهوم این «تبریک» چیست؟ یعنی خیر و برکت یافتن سال و ماه و عمر و زندگی و نیرو و تلاش. خیلی ها پول دارند اما پول های شان بی برکت است. […]
مریم رفیعیان- سال تقویمی می گذرد
آغاز سال نو را به خیلی ها «تبریک» می گوییم، خیلی ها هم به ما تبریک می گویند. مفهوم این «تبریک» چیست؟ یعنی خیر و برکت یافتن سال و ماه و عمر و زندگی و نیرو و تلاش.
خیلی ها پول دارند اما پول های شان بی برکت است.
خیلی ها اولاد دارند اما خیری از فرزندان شان نمی بینند.
خیلی ها درس می خوانند اما تحصیلات شان به کار خودشان و جامعه نمی آید.
خیلی ها تلاش می کنند اما همان جای نخستینند.
خیلی ها زحمت می کشند اما همچنان دست شان از «بهره ی زحمات» خالی است و کوشش های مستمر آنان بیهوده و بی ثمر می شود. این ها همان «بی برکتی» در زندگی و دانش و دارایی است.
چه کنیم که سال جدید برای مان «برکت» داشته باشد و تبریک گفتن ها و شنیدن ها مفهوم و مصداق پیدا کند؟
آینده، در گرو گذشته ی ما و تلاش کنونی ماست.
آن چه خجستگی روزها و سال های آتیه را برای ما رقم می زند، تصمیم های جدی، اراده های استوار، برنامه ریزی ها ی حساب شده، پی گیری های دقیق، محاسبه ها و مراقبت های ویژه است.
ما مسئول عمر، زمان، فرصت ها و استعدادهای خویشیم.
هرگز مباد که گذشته ی ما به امید «آینده» و آینده ی ما به حسرت «گذشته» سپری شود و عمر ما بین این گذشته ی پر حسرت و آینده ی رویایی تقسیم شود و هیچ «خورده» باقی نیاورد!این تقسیم، هیچ جالب و زیبا نیست.
زمان، امانتی در دست ماست. هم می توان این عنصر پربها را سوزاند و دود کرد، هم می توان آن را سر سبز و باطراوت ساخت. تعیین کننده ی این دو وضع هم نحوه ی عمل ماست.
باید از هر دقیقه قرنی ساخت قرن را در دقیقه گنجانید
یا که با شیوه ی مهار زمان جبر را هم به زیر بال کشید
هر چه هست در این «مهار زمان» نهفته است. اگر قدرت آن را داشته باشیم، هم دقیقه های ما استمرار و وسعت می یابد و سرشار می شود، هم قرنی را می توانیم در دقیقه ای بگنجانیم و لحظه لحظه ی عمر خود را غنی سازیم آری، غنی سازی زمان!
باری. .. در سال نو، همه چیز نو می شود ما چرا نو نشویم؟
تقویم ها عوض می شود، خانه ها گردگیری می شود، دیدارها تازه می گردد، طراوات را در چهره ی طبیعت تماشا می کنیم، دشت و دمن عطر جان بخش و رایحه ی بهاری را نثار و ایثار می کنند، ما که نباید کمتر از درخت و صحرا باشیم!
اگر ما هم عوض شدیم، اگر اخلاق ما هم نوتر و بهارتری شد، پا به پای بهار، آمده ایم.
در سال جدید، هم دفتر عمر ما ورق می خورد، هم تقویم سال جدید را می گشاییم. چه خوب است که در برگ برگ این دفتر و کتاب، با ایمان و عمل، با خوبی ها و تلاش ها، با صداقت ها و مهرورزی های صادقانه، خطوطی از «هنر انسان زیستن» بنگاریم و نقشی از «رشد» ترسیم کنیم.
«عید» بیرون از وجود ما حضور دارد، در وجود خود هم عیدی پدید آوریم و به «خانه تکانی دل» بپردازیم.
چه زیباست که در کنار «تحویل سال»، شاهد «تحول حال» هم باشیم.
چه نیکوست که «امروز» ما بهتر از دیروز و «فردا»ی ما بهتر و روشن تر از امروز و «فرجام» کار ما بهتر از «آغاز» آن و «آخرت» ما بهتر و آبادتر از «دنیا»ی ما باشد. و. .. این، شدنی است، تنها «خواستن» می خواهد! ما در کجای زمان ایستاده ایم؟
از چه قله و فرازی به حیات می نگریم؟ چه افقی پیش چشم ماست؟
یک حرف کاملا جدی؛
عده ای سال گذشته، در همین ایام، بودند و امروز نیستند؛ یعنی از نعمت «وجود» بهره مند بودند و امروز محروم اند! این، یعنی فرصت ها را پایانی است و مهلت ها را باید مغتنم شمرد و «پاس فرصت ها» را باید گرامی داشت.
بگذشت زمان، دست به کاری نزدی بر گردن لحظه ها مهاری نزدی
صد توپ زدی، تمام را کردی «اوت» صد «پاس» گرفته، آبشاری نزدی!
و اگر در طلیعه ی سال نو و سپری شدن سال گذشته، این حرف را نزنیم و به این حقیقت که در آینه ی «تحویل سال» دیده می شود ننگریم، پس کی و کجا و چگونه؟
و… بالاخره یک حرف جدی دیگر:
این که عمر می گذرد و سال، نو می شود. چنان نیست که بر سن و عمر ما افزوده شود بلکه از آن کاسته می شود. مثل سیگار که هر چه بکشند کوتاه تر می شود، ما هم هر چه بیشتر عمر می کنیم، از عمرمان کاسته می شود و به «خط پایان» نزدیک تر می شویم.
پروین اعتصامی می گوید:
گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده
آخر، این درّ گران مایه بهایی دارد
Friday, 9 May , 2025